انجمن فرهنگی و نیکوکاری احسان

در زمینه فرهنگ، نیکوکاری و انسان‌دوستی

انجمن فرهنگی و نیکوکاری احسان

در زمینه فرهنگ، نیکوکاری و انسان‌دوستی

فرهنگ نیکوکاری

 

ایرانیان در مواجهه با فرهنگ نوین نیکوکاری

 

 

* اشاره:

آنچه در پی می آید، یادداشتی از محمد منصوری است که از مجله واشنگتن پریزم برگرفته شده است. با اجازه ایشان، مطلب حاضر را در وبلاگ انجمن قرار می دهیم تا دوستان آن را مطالعه کرده و احیانا نظرات خود را نیز درج نمایند.

----------------------------

 

فعالیت های نیکوکارانه براساس تعریف متداول وعرفی آن به اعمالی اطلاق می شود که در جهت خیرخواهی برای کل جامعه و رفع مشکلات اقشار بی بضاعت صورت می پذیرد. آنچنان که تاریخ نیکوکاری گواهی می دهد، قسمت قابل توجهی از این خدمات انسانی به واسطه کمک های مالی به مستمندان انجام می پذیرفته و به طور قطع ریشه دراعتقادات دینی یاری دهندگان داشته است. حتی تا امروز، آمار موجود درباره پرداخت های خیرخواهانه، باورهای مذهبی را عامل نخستین برای انجام این قبیل فعالیت ها در سراسر دنیا می داند. با این وجود نیکوکاری در طول تاریخ، در قالب های گوناگون رخ داده است. به عنوان مثال شاید حتی آزادی یهودیان در بند، توسط امپراتوری ایران و یا پرداخت دستمزد به کارگران برای ساختن پارسه (تخت جمشید) را نیز بتوان نمونه ای از کارهای خیرخواهانه به حساب آورد.

فعالیت های نیکوکارانه در ایران بیشتر توسط افراد متمول و با انگیزه های دینی انجام می گرفته است. به این صورت که افراد با احداث چاه، ساختن محل های عمومی از قبیل کاروان سرا ، مسجد، گرمابه، مکتب خانه وهمچنین از طریق وقف اموال، دارائی ها و املاک خود خدمتی به عموم مردم نموده و نام نیکی از خود به جای می گذاشتند. دولت ها نیز با ساخت مجتمع های ویژه ای با نام نظامیه، که مشتمل بر محوطه ای بزرگ در میان و حجره های فراوان در اطراف برای تجارت و یا ارائه خدمات به مردم و مسافران بوده و معمولاً مسجد، محل استراحت، و یا مکتب را نیز شامل می شدند، به عموم مردم خدمت کرده و به این ترتیب به محبوبیت خود نیز می افزودند.

در مناطق کوچک تر، به ویژه در مناطقی که کشاورزی نقش کلیدی در زندگی مردم داشت، افراد خیر با حفر و نگهداشت چاه و قنوات، احداث مسیر های آبیاری از رودخانه، تدارک آب آشامیدنی و ساخت گرمابه های عمومی، نوع دوستی خود را به نمایش گذاشته و به جامعه خود یاری می رساندند .

با پشت سر گذاشتن دوران سنتی، نیکوکاران ایرانی راه های فراوان دیگری را برای یاری رساندن به هم نوعان خود برگزیدند. ساخت مدارس، درمانگاه ها و مؤسساتی برای نگهداری سالخوردگان، از نمونه های جا افتاده و متواتر این رویکرد جدید برای نیکوکاری می باشد. این نوع عملیات خیرخواهانه به همراه فعالیت های دیگر که در چند دهه اخیر در ایران صورت گرفته، از جمله جمع آوری کمک های مردمی از طریق حساب های بانکی در سطح ملی، برگزاری جشن های نیکوکاری برای کمک به خانواده های بی بضاعت هنگام نوروز و همچنین پیش از آغاز مدارس، و یا برگزاری جشن ازدواج برای صدها و حتی هزاران جوان کم درآمد در طول سال، همگی هنوز بر اساس انگیزه های برخواسته از باورهای دینی انجام می شوند. دردوران اخیر و پس از افزایش مهاجرت از ایران و در پی تجمع تدریجی سرمایه در میان ایرانیان موفق ساکن در سایر نقاط جهان، گونه های جدیدتری از یاری رسانی در قالب فعالیت های خیرخواهانه در کنار اشکال سنتی آن، قوت گرفته است.

ایرانیان امروز نه تنها هنوز به کمک به دلایل دینی و شکل های جدید تر آن در قالب کمک به مستمندان داخل کشور، دانشجویان ایرانی ساکن در خارج از کشور، ارائه کمک های مالی در هنگام رخ دادن فجایع طبیعی (مانند زلزله بم)، یاری برای احداث مراکز آموزشی مربوط به ایرانیان (مانند مرکز پژوهش های ایرانی در دانشگاه مریلند)، کمک به پیشبرد دانش و آگاهی درباره ایران (مانند حمایت از پروژه دانشنامه ایرانیکا) و یا کمک به سازمان های غیر انتفاعی (مانند انجمن فن آوری ایرانیان آمریکائی) باور دارند، بلکه پای را فراتر گذاشته و به دنبال دست یافتن به جایگاهی در سطوح بالای فرهنگ نوین نیکوکاری در جهان هستند؛ فرهنگی که بر اساس آن بنیاد های غیر انتفاعی بزرگی با اتکا به پشتوانه مالی از طریق شبکه های ارتباطی، در پی به ارمغان آوردن آسودگی و آرامش برای آینده تمامی انسان ها، مستقل از پیشینه نژادی، ملی، قومی، و دینی می باشند.

به نقل قول از اندرو کارنگی که بی تردید یکی از بنیان گذاران فرهنگ نوین نیکوکاری درآمریکا محسوب می شود: " کسی که ثروتمند می میرد، بی آبرو مرده است!" و شاید به همین دلیل وی تقریباً تمامی دارائی خود را به بنیادهای متعددی اهدا نمود. این بنیاد ها هنوزهم در بسیاری از نقاط جهان به خدمت دهی برای گسترش فرهنگ از طریق دانشگاه، کتابخانه های ملی، و همینطور حمایت از برنامه های آموزشی و پژوهشی مشغول به کار هستند. کارنگی همچنین الگوی شایسته ای برای تمامی افرادی است که قصد دارند ثروت و یا وقت خود را به انجام امور خیرخواهانه اختصاص داده و دین خود را به جامعه جهانی ادا نمایند. امروزه بسیاری از ثروتمندان دنیا با تشکیل مؤسسات و بنیادهای خیریه به خدمت دهی به جامعه مشغول می باشند و برخی از ایرانیان موفق نیز به این گروه پیوسته اند. بنیاد امیدیار و همچنین جایزه انصاری از نمونه های بارز این دسته از فعالیت های نیکوکارانه در میان ایرانیان می باشد. ویژگی جالب این بنیاد ها درتامین نیازهای مالی، تکیه بر یاری افراد و گروه های نیکوکار در سراسر دنیا است. به عبارت بهتر، در فرهنگ نوین نیکوکاری نه تنها یک فرد بلکه مجموعه افرادی که در کنار هم و در طول زمان به حمایت از بنیاد ها و سازمان های تشکیل شده می پردازند از اهمیت بسیاربرخوردار می باشند. دلیل حیات و بقای مؤسسات بزرگی چون برادران راکفلر ، بنیاد کارنگی و یا سوروس نیز چیزی جز حمایت گروه های مختلف و نیکوکاران متعدد در طول زمان نیست.

بنیاد امیدیار بر اساس تجربه پیر امیدیار در راه اندازی و اداره سازمان بسیار موفق خود در شمال کالیفرنیا شکل گرفته است. همانطور که درمصاحبه با میشل کانلین، یکی از ویراستاران هفته نامه اقتصادی بیزنس ویک می گوید، تجربه او در مشاهده قدرت برقراری ارتباط بین مردم، به ویژه اگر توسط خودشان صورت گرفته باشد، مهمترین منبع الهام برای برپاسازی بنیاد خیریه بوده است. هدف اصلی این بنیاد برقراری ارتباط میان افراد علاقه مند به انجام امور نیکوکارانه با افراد محتاج به کمک های آنان از جمله در موارد مالی میباشد. ساز و کار اجرائی بنیاد امیدیار تا حد زیادی مشابه شرکت موفق اوست، با این تفاوت که به جای جستجو برای بهترین فروشنده در بین کسانی که به شبکه سراسری رایانه ای دسترسی دارند، می بایست در پی یافتن بهترین فرد نیکوکار برای سرمایه گذاری روی پروژه ای خاص بود.

جایزه انصاری، هدیه ای 10 میلیون دلاری برای نخستین سازمان غیردولتی است که بتواند سفینه ای را دو بار و درعرض دو هفته به فضا بفرستد. این جایزه به منظور تشویق شرکت های غیردولتی برای احراز حق سفربه فضا و در اختیار گذاردن آن برای استفاده عام تعبیه شده است.

انجمن ملی ایرانیان آمریکائی در همین راستا اقدام به افتتاح حساب ویژه ای برای کمک به قربانیان کاترینا نموده است. به این ترتیب تمامی کمک های مالی از طرف آمریکائی های ایرانی تبار یکجا به سازمان های مربوطه ارسال شده و تأثیر لازم برای نمایش همدردی جامعه ایرانی با آسیب دیدگان و در همان حال همبستگی و همدلی آنان برای انجام فعالیت های نیکوکارانه آشکار خواهد گردید و این نهایتاً به ترفیع جایگاه و اهمیت افراد این جامعه در ایالات متحده منجر خواهد شد. صد در صد از تمامی کمک های مالی بدون کسر هیچ مبلغی، مستقیماً به صلیب سرخ جهانی یا سایر سازمان های مربوطه و مسؤل منتقل خواهد گردید.

Encyclopedia Iranica
Center for Persian Studies at the University of Maryland
Iranian American Technology Council (IATC)
Andrew Carnegie
Omidyar Foundation
Ansari X-Prize
Rockefeller Brothers Fund
Carnegie Endowment for International Peace
Soros Network Foundation (Open Society Institute)
Pierre Omidyar
eBay
National Iranian American Council (NIAC) – www.niacouncil.org

مروری بر اخبار‎ ‎انجمن در روزهای اخیر‎ ‎

§     پنجشنبه ۲۰ بهمن:  گروهی از اعضای انجمن، به عکاسی و فیلمبرداری از آیین روز دهم محرم (عاشورا) پرداختند. قرار است به زودی نمایشگاه عکسی با موضوع زمستان و عاشورا در دفتر انجمن برگزار شود.

§     پنجشنبه ۲۰ بهمن:  نخستین جلسه گلستان خوانی با حضور شش نفر از اعضای انجمن برگزار شد. جلسات گلستان خوانی از مجموعه برنامه های گروه فرهنگی است که قرار است هر دو هفته یکبار، پنجشنبه ها برگزار شود.

§     جمعه ۲۱ بهمن:  حدود بیست نفر از اعضای انجمن به کوهنوردی در چین کلاغ رفتند. این برنامه، برنامه جایگزین ایرانگردی این ماه انجمن بود که ظاهرا به دلیل مشکلات جوی لغو شد. قرار بود در این روز اعضای انجمن از غار یخ مراد بازدید کنند.

§     شنبه ۲۲ بهمن:  سومین برنامه گفت و گوی آزاد انجمن حول موضوع کلی "انقلاب" با حضور بیست نفر از اعضای انجمن برگزار شد. گزارش این برنامه را به زودی در همین وبلاگ می توانید مطالعه کنید.

مراسم گشایش دفتر انجمن برگزار شد

عصر دیروز اعضای انجمن در دفتر جدید گردهم آمدند و به گفت و گو با یکدیگر پرداختند. در این مراسم که از ساعت ۱۸ شروع شد و تا ۱۹:۳۰ ادامه داشت، ابتدا پس از خوش‌آمد گویی، مسئولین گروهها به ارائه گزارش مختصری درباره فعالیتهایی که تاکنون انجام داده‌اند، پرداختند و گزاشی نیز از مراحل ثبت انجمن ارایه شد.

این مراسم به صورت مشترک با انجمن فرهنگی و اسلامی ارومیه برگزار شده بود که طی آن مدیر انجمن مذکور به معرفی و ارایه گزارش درباره آن پرداخت.

در این مراسم همچنین برنامه های کوتاهی که توسط شاخه موسیقی و شاخه تئاتر تهیه شده بود، برگزار شد.

کاش بدانی ...

باران می بارید
گفتم: باز باران با ترانه، با گهرهای فراوان ...
گفت: می خورد بر بام سوراخ خانه!
خجالت کشیدم حرف بزنم.
دوباره پاییز شد. برای ما آدمهایی که یقه هایمان را بالا می دهیم، دست هایمان را توی جیب پالتوهایمان فر می کنیم تا مبادا در فاصله ماشین تا خانه سرما اذیتمان کند، فصل پاییز است. اما برای آدمهایی که سطل زباله های ما را مرور می کنند که خرده غذایی بیابند، برای آدم هایی که در به در دنبال کارتن می گردند تا تشک و لحافشان باشد، در این سرمای زمستان فصل پنجم است و فصل پنجم فصل بارانی سال است.
ما آدمها می توانیم در پیاده رو پر از برگ راه برویم و ترانه های قدیمی را تکرار کنیم. می توانیم لیوان بزرگ چایمان را توی دو دست بگیریم و شرشر باران را تماشا کنیم. می توانیم یک روز ابری عاشق شویم و بعد که باران آمد بغض فرو خورده مان را رها کنیم.
اما آدمهایی هستند که فرصت گریستن ندارند. کودکانی هستند که وقتی باران می آید دوباره عزا می گیرند که کفش های سوراخشان را چه کنند و پدرانی که شرمنده از روی بچه هایشان به سقفی که از آن آب چکه می کند، فکر می کنند.
می توانیم روی مبل لم بدهیم و به کارتن خواب ها فکر کنیم یا عکس کودکانی که در این سرما در خیابان ها پرسه می زنند را با کیفیتی خوب از نگاه یک عکاس نه چندان تیز هوش، در صفحه روزنامه تماشا کنیم یا حتی اگر حس انسان دوستیمان گل کرد و محبتمان گلوله شد، بسته ای آدامس یا فالی از حافظ بخریم و بقیه پولمان را هم هدیه کنیم به کودکی که هم مشق می نویسد و هم به فکر نان شب خانه اش است.
می توانیم دست در دست محبوب نگاهی دلسوزانه به آدمی داشته باشیم که گوشه خیابان به فکر وزن کردن هزاران ناموزون است و کسی حوصله ندارد در این سوز سرما بداند چند کیلو چاق شده یا رژیم جدیدی که گرفته چقدر به تناسب اندامش کمک کرده است. می توانیم ...
هزار کار می توانیم بکنیم در این فصل دل انگیز، اما هیچ وقت نمی توانیم بپرسیم چه کسی مسئول رسیدگی به وضعیت کارت خواب هاست؟ چه کسی باید سر و سامانی به این شرایط اسفبار بدهد. نمی توانیم بپرسیم مگر کار کودکان ممنوع نیست؟ مگر آنها نباید درس بخوانند؟ نمی توانیم بپرسیم این همه برج که در چشم به هم زدنی سر به فلک می کشند، برای چه کسی ساخته می شوند و چرا نباید در کنار این همه خوشبختی سقفی محکم برای آدمهایی که پول خرید یک پنت هاوس ندارند، وجود داشته باشد. چرا باید شعار عدالت اجتماعی بدهیم و بعد فکر کنیم با حلوا حلوا کردن دهان شیرین می شود.
نمی توانیم ...
بسیاری از این سوالها را نمی توانیم بپرسیم. شاید هم نمی خواهیم بپرسیم. ترجیح می دهیم همه حس انسان دوستیمان را جمع کنیم برای جشن عاطفه ها و همه خیرخواهی مان را تبدیل کنیم به چند پول خرد یا اسکناس پاره ای که به صندوق صدقات می اندازیم. البته که این طور بهتر است. می توانیم شانه هایمان را بالا بیاندازیم و از سر بی حوصلگی بگوییم به ما چه.
 
غم نان
کاش بدانی غم نان یعنی چه
یعنی آدم به تب گندم از ایمان افتاد
آدم آن روز که دستش به دهانش نرسید
از خدا دست کشید و پی شیطان افتاد
 
میثم قاسمی